عبور ذهن

ساخت وبلاگ
بار سفر بسته ام...به کجا....سفرها باید کرد ...به کجا...سفر برای تحول ...سفر برای تغییر...سفر برای جا نماندن از قافله عمر...سفر برای رهایی از این دنیا...سفر برای سبکی روح...سفر برای تجربه...تحولی بس شگرف و مهیج تنها می تواند مرا از این روح تسخیر و سرگردان رهایی یابد...دیوانه وار در پی چه هستم1؟ رنجها را تحمل...در برابر حرف های گاهی بی منطق مردم سکوت...سکوتی بالاتر از هر اوج و موج...سکوتی به پهنای همان آسمان بر اوج...سکوتی که شاید هیچگاه نهان دل را برملا نکند...دل را چه شده است؟ سوار بر امواج دریا روح را صاف میکند...پرواز در بلندای آسمان گاهی آدم را از خود بیخود میکند...سرعت می دهم بر گام هایم در این دنیای شتابان تا که شاید پیشی گیرم از هر عقب ماندگی...چتر سکوتم تنها برای خودم سایه دارد...افکارم بیهوده گشته اند؟ ذهن ها را تلاطم ابرها می خواهند...گاهی ابرها در حال فرار...موج دریا هم گاهی شتابان..گویا همه در حال دوان...! قافله عمر میگذرد من با خود در افکارم پچ پچ کنان در آن مسیر .. شده است مث جاده ابریشم...اما نه ابریشم...شوسه راهیست در این کوره راه ...از هزیان های پراکنده این ذهن مشوش...از بی تابی های دیگران...تنها میتوان گفت صبر می تواند این دنیا را از شتاب بودن رهایی دهد... گاه دنیا را تسخیر امیال خود کرده ایم...پس در محتویات ذهن ها شستشویی به سرعت کارواش نیاز است... نه غزلیات حافظ آرام بخش است و نه کلیات سعدی و نه دوبیتی های باباطاهر ..گویی وسعت مرگ همه جا را فرا گرفته است..! قرن ما ،قرن همه چیز گشته است و بیخیال آدم ها و تنها در این راه دیوانگی ها...
+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت ۹:۳۹ ق.ظ  توسط س  | 
گاهنوشته هایم ...
ما را در سایت گاهنوشته هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1396 ساعت: 21:56