گویند وصف که کرده ای بهترین را
گویمش روشنی چشمم را
در ابدیت جان خوانم او را
کز بهتر و مهتر نبینم او را
تا کجا گریزم از فراق او را
چشم اوست، بینایی دلم را
گویند کجاست این دفینه را
تا که خزان آمد نیافتی او را
گفتمش گاهی جویم او را
بهترین بهانه هاست او را
گر باشد، نباشد بیراهه را
زین دنیا بهتر از اورا
نجستم در افکار و اوهام خود را
تا که خیره گشتم وسعت چشمانش را
بُهت و عجبا زین شکوهش را
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 43