آمد

ساخت وبلاگ

حسرت دیدار و جان به سر آمد

زین یراق و زین و برگ آمد

چشم شادان و خرامان آمد

رفت آنکه دلت به مهر آمد

سر به بیابان نهاد و نالان آمد

باران شد او خیس و عریان آمد

رحم نکرد به جانش باز نالان آمد

گریزی نیست او چشم براه آمد

گاهنوشته هایم ...
ما را در سایت گاهنوشته هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت: 16:56