می تراود مهتاب

ساخت وبلاگ

رفتم و نبود کسی در پی من

رفتم و نبود آنکس به یاد من

روزها را به شعر خواهم سپرد

زندگی را هر دم به یاد خواهم سپرد

در تلاطم دریا رها خواهم شد

بر امواج زیبا سوار خواهم شد

بر فراز کوه زیبا آن سبزینه قشنگ به مثابه نور ماه

می تراود مهتاب با آن نور زیبای ماه

دستانم را به فلک نشان خواهم داد

زیبایی خورشید را نشان خواهم داد

میبینم آن همه زیبایی را از دور دست ها

میبویم شهد و طاوات آن همه گلها

دوان دوان مث باد زوزه کشان

مینهم پای بر لب آن رود خروشان

مینشینم در کنار آن رود خروشان

میشمارم اندک ماهی های درون آن

وصف زیباییست در مدح آن

میتوان دید کف آن رودخانه دمان

مث جوشیدن چشمه از میان زمین

مث روان بودن  همین جوی خروشان

صدای من گم گشته در این هیاهوی خروشان

زمزمه کنان و فریاد کنان در این لب رودخانه خروشان

اینک می تراود مهتاب

مث آیینه پیداست در من آن نور مهتاب

موج های آرام 

می تراود مهتاب

بر این رودخانه ی آرام

مینشینم دیگر من با دلی ارام

می تراود مهتاب

بر این رودخانه ی آرام

گاهنوشته هایم ...
ما را در سایت گاهنوشته هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 147 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1396 ساعت: 21:56