دریغا از داشتن آدمای زیاد و هیچ
امان از تمام آدم های بدون هیچ
وای بر آدم های کوچک و هیچ
هاشا از آدم های کوته فکر هیچ
وای بر آدم های نخود هر آش و هیچ
واویلا از آدم های مغز خراب و هیچ
وای بر آدم های ظاهر پرست و هیچ
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 24
حسرت دیدار و جان به سر آمد
زین یراق و زین و برگ آمد
چشم شادان و خرامان آمد
رفت آنکه دلت به مهر آمد
سر به بیابان نهاد و نالان آمد
باران شد او خیس و عریان آمد
رحم نکرد به جانش باز نالان آمد
گریزی نیست او چشم براه آمد
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 14
زنده ام به نفسی پُر از مهربانی ها
غم راه ندارد برای تمام نامهربانی ها
سیراب از تمام بی محلی ها
شهرمان پُر شده از کج فهمی ها
پس کو نشانی برای تجلی فرهنگ ها
دوراندیشی گشته شعار برای این ها
آه از گاهی تامل در کارها
زنده ام گاهی به نفسی ز مهربانی ها
راه ندارد غم از این خیابان ها
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 24
شب را در طولانی بودنش می ستایم
روز را در دوندگی برای کار می ستایم
شب های طولانی خزان را می ستایم
روز را اما برای زود گذاشتنش می ستایم
درگیر شبانه روزم این چنین همش می ستایم
میگذره شب و روز در همه عمر جان را می ستایم
در گذر است همه عمرمان، مهربان بودن را می ستایم
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 27
ای که یار دیرینه ای بر دیارم
ای که وصف تو ته اقیانوسم
ای که تویی همچون دُر صدفم
ای که آرام ترینم
ای که تو وصف مرجانم
ای زیباترین دلدارم ای مگر جانم
می ستایم تو را لیک در نهانم
ای همچون جام و جان در بهارم
ای قشنگترین وصله ی جانم
ای پُل شرق غار کوگانم
ای گنجینه ی دفینه در کلماکره ام
ای یار دیروز و امروزم
تقدیم تو باد بهترین اوصافم
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 43
برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 41
شهرمان پر شده از بدیها
شهری در غبار ترافیک ها
شهرمان پُر از غم و دودها
شهری پُر از فریادها
شهری با مردمان صورت ماسک ها
شهرمان غم و اندوه ها
شهری با غصه و بیقراری ها
شهرمان در ظلمات و تاریکی ها
شهرمان بام هایی بدون برف ها
شهری در دل دریاها
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 54
هم قصه ی نانوشته دانم
هم متل های نانوشته خوانم
هم رویای بی بدیل نویسم
هم جام و جان و دل خوانم
بی بهانه در پی بهانه ام
هم در پی افق های روشنم
کتاب و شعر و سرود خوانم
در صفحه ی زندگانی شعر خوانم
در وصف خود خوب میدانم
وصف زندگانی از بر قصه خوانم
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 53
حیرانم از عشق های امروزی
در عجبم از دوس داشتن های امروزی
یا معانی دوس داشتن کرده تغییری
یا که عشق ها ی امروزی شده پوچ و تهی
امروز میگویند عشقم سلام خوبی
ساعتی دیگر گویند اع چقدر تو بدی
یا که ندانند دوس داشتن را معنی
یا که پریشان حال و دیوانه اند در مستی
ساعتی خوشن و شاداب و عروسی
ساعتی گریزون از تعهد و زندگی
حیرانم از عشق های امروزی
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 50
دل را از این همه حجم پوچی ها چه کنم
قلب را چه تحمل از این بیخودی ها کنم
جان را چه به این همه های و هوها کنم
مال را که هیچگاه نبوده را چه کنم
عشق را با این اوصاف چه کنم
گم کرده ی راهم چه کنم
یاد را چه کنم
چه کنم!
گاهنوشته هایم ...برچسب : نویسنده : cshaghayg7 بازدید : 54